مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

روز های زندگی من

برف بازی

بالاخره در روزای پایانی سال یه برف حسابی اومد و مهدیار و مامان ثریا به آرزوی برف بازیشون رسیدن از ابتدای زمستون رفته بودن و پوتین برای برف بازی خریده بودن ولی دریغ از یه برف دیروز صبح وقتی دیدیم برف اومده سریع شال و کلاه کردیم و رفتیم خونه ی مامان ثریا تو پارک پشت خونه کلیییییییییی دوست پیدا کردیم و برف بازی کردیم و آدم برفی ساختیم که قبل از اینکه من با آدم برفی عکس بندازم بچه ها در یه حرکت آدم برفی رو نیست و نابود کردن اینه که هیچ اثری از اینجانب تو عکسها دیده نمی شه اینم مهدیار و مامان ثریا و دوستاشون   ...
18 اسفند 1391

دوستانه نوشت

کلییییییییییییی دلتنگ دوستای نازنینم شده بودم ولی اصلاً اصلاً حال نوشتن نداشتم و همچنان هم ندارم دیگه دلتنگی باعث شد که خدمت برسیم امروز هم شکر خدا خونه تکونیمون تموم شد و جون اینجانب نیز همچنین مثلاً کارگر داشتیم بیشتر از کارگره خودم کار کردم دیگه آخراش گریه م گرفته بود با اینکه خیلی خونه کثیف نبود ولی نمی دونم چرا همیشه نزدیک عید وسواس می گیرم خانومه هم هییییییییییییییی می گفت ماشالا چه جونی داری؟ خسته نشدی؟ جاییت درد نمی کنه؟ ما هم بهمون تلقین شده بود که باید له باشیم و صد البته هی به جون خودمان دعا می خوندیم که چشم نخوریم یه وقتی  بو خدا راست می گم الانم چشم خانومه گرفته و دارم از درد بیهوش ...
15 اسفند 1391
1